نفس سوخته

ز آتش پنهان عشق هر که شد افروخته
دود نخیزد از او چون نفس سوخته

۴ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

متن زیر یکی از زیبا ترین نوشته هایی بود که تا به حال خوندم و بسیار دوستش دارم ...

 

" آنها که هستی و زندگیشان را در رفتن ها دیده اند و ماندن را گندیدن و پوسیدن ، این ها در این جریان ، در این حرکت ، در این رفتن ، با مانع ها و درگیریهایی روبرو می شوند  و مانع ها و درگیری هایی که در همه جا خانه گرفته اند . در درون آنها ،

 در خانه ی آنها ، در محل و شهر و جامعه و در تمام جبهه ها.

این درگیری های مستمر ، ناچار بحران ها ، التهاب ها ، اضطراب ها و زلزله هایی به وجود می آورند  و روح ها هر چند به قدرت کوه ها باشند ، با چنین زلزله هایی همراه خواهند شد . این اضطراب و زلزله ، یک عامل طبیعی است که می توان در برابر آن چند گونه عکس العمل داشت . این ها می توانند ، انسان را بشکنند و هرز کنند و می توانند او را آماده سازند و او را به قدرت و توانایی بیشتر برسانند .

این اضطراب ها و زلزله ها علامت نقص نیست ، اگر انسان بتواند به پیوند های محکم تر و قدرت های بیش تری برسد و این است که در آیه 214 سوره بقره ، از زلزله ها زیر و رو شدن هایی سخن رفته که  در رسول و همراهانش به جای سستی و عقب گرد ، طلبی و حرکت به وجود آورده بود ، طلبی برای پیروزی و حرکتی به سوی نصر . الا انّ نصر الله قریب

و در این حرکت و در این درگیری های وسیع و در کنار تحول ها و تغیرهای مستمر ، آنها که در کنار متغیرها لرزیده اند و زیر ورو شده اند ، ناچار به ثابت و حق ، به الله نزدیک می شوند و اوست که آنها را به ثبات می رساند و به آنها امن را می بخشد که : انّ المتّقین فی مقام امین و یثبّت الله الّذین امنوا بالقول الثّابت

سرچشمه ی اصلی این قطره های امن و امان دو چیز است : یکی قرآن و دیگری پیوند و دعا .

شاید این طرح خیلی ساده و سطحی به نظر بیاید و ما را به یاد خرافات بیاندازد و یا بیاد قاری های کور و جلسه دعاهای مهجور . این طرح برای آنها که رسالتشان به وسعت و عمق و روشی دیگر راه یافته ، تنها طرح درمان است .

هنگامی که رسالت ما ، از مرز خودمان و خانه و شهرمان و حتی نسل معاصرمان فراتر رفت و هدی للنّاس را خواستیم و این وسعت عظیم را در نظر گرفتیم .

و هنگامی که رسالت ما برای این سطح گسترده ، از حد نان و آب و آزادی و عدالت و رفاه و حتی تکامل بالاتر آمد و خواستیم که انسان راهش را بیابد و پس از تکامل در جهت عالیتری راه بیافتد و به رشد برسد و راه و جهتش را ببیند و هدایت شود و رشد بگیرد.

این قله های بلند ، عبودیت می خواهد و این عبودیت چیزی جز عبادت است . عبادتی که مهم ترین کار در لحظه نباشد ، عبودیت نیست و امر ندارد و اطاعت نیست و نور نخواهد داد .

عبودیت یعنی اینکه محرک ها و حرکت های تو کنترل شده باشند . محرکی جز الله نباشد ، که دیگران نسیم های بی رمقی بیش نیستند و نمی توانند عظمت ما را بچرخانند و به بازی بگیرند . و از این گذشته با این که محرک الله است در حرکت هایی که به خاطر اوست ، حرکت ها بدون سنجش و از دم دست نباشد ، که او حرکتی را می خواهد که مهم ترین است و ضروری ترین . عبودیت یعنی این نظارت بر محرک ها و حرکت ها و چنین عبودیتی است که پایه ی رسالت های سنگین است .و این عبودیت است که به دو چشمه ی سرشار قرآن و پیوند و دعا نیاز دارد.

این دو چشمه برای آنهایی معنا دارد که تشنه هستند و عطش راه ، آنها را سوزانده است . کسانی که به نیازهای عظیم در هنگام درگیری نرسیده اند ، به چنین عوامل ثباتی هم نیازمند نیستند  و حتی از آن چیزی نمی فهمند . همان طور که کودک بی خبر ، از لذت ها و آمیزش ها چیزی نمی فهمد و در اوج گفته های تو ، سراغ آب نباتش را می گیرد و دنبال بازیگوشی هایش می رود .

آخر کسی که تمام بار روحی و تمام فشارش سه کیلو بیشتر نیست و آن هم فشار نان و آب و مسکن و پوشاک ، چنین باری و چنین فشاری که به جرثقیل ها نیاز ندارد و چنین خراششی که این همه جراحی نمی خواهد .

سینه هایی که تمام رنج هستی را ، تمام درد های انسان و تمام ظلم های جامعه را شاهد بوده اند و همراه هر قطره خون که از رگ های آسیایی و آفریقایی و و و بر زمین ریخته و همراه هر تازیانه که بر مجاهدی فرود آمده حضور داشته اند ، آنها که شاهد جامعه و شهید تاریخ و حاضر در حادثه ها هستند و با آن همه درگیر و در برابر آن همه ، مسئول آنها که بارشان تا این حد است  و زخمشان تا این عمق ، این ها ، چاره ای جز چنین پیوندها و رابطه ها ندارند. "

بشنو از نی – علی صفایی حائری (ع . ص)

  • مجید شجاعی زاده

این جند روزه چقدر سر و کارم به قوه قضاییه میفته . چه کنم از هر چه بگذرم از اینجور خبرها نمیتونم ساده بگذرم .

حوادث - فارس نوشت:

6 متهم پرونده حمله به یک روحانی و ضرب‌وشتم وی، محاکمه و در نهایت با حکم دادگاه فقط به پرداخت 20 هزار تومان جزای نقدی محکوم شدند.
 
روحانی عباس روزمهر ماجرای حمله تعدادی اراذل و اوباش را اینگونه تعریف می‌کند: ‌یکی از پنجشنبه‌های ماه مبارک رمضان بعد از پایان یافتن منبر در امام‌زاده سیداسماعیل بازار به سمت منزل در حرکت بودم که با توجه به تمام شدن بنزین خودرو متوقف شد و تصادفی رخ داد. راننده خودرویی که به ماشین من زده بود در حال سیگار کشیدن بود که به او تذکر دادم در ماه رمضان این کار را نکند اما سرانجام این تذکر من، حمله او و حدود 30 نفر از دوستانش به من بود.


دستگیری 6 نفر از متهمان
وی در ادامه با بیان اینکه با سرعت عمل پلیس 6 نفر از متهمان اصلی دستگیر شدند، گفت: پرونده با پیگیری‌های دادستان تهران به دادسرای امنیت ارجاع شد و بعد از تکمیل شدن تحقیقات برای رسیدگی به مجتمع شهید قدوسی رفت. روز محاکمه به دلیل فوت یکی از بستگانم نتوانستم به دادگاه بروم و منتظر برگزاری جلسه دوم محاکمه بودم که متوجه شدم حکم دادگاه صادر شده است؛ البته به گوش من رسانده بودند که قرار است حکمی ساده برای متهمان صادر شود. روزمهر در مورد موارد شکایتش گفت :

  • مجید شجاعی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم


حکم دادگاه بدوی فائزه هاشمی امروز از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی به ریاحی وکیل وی ابلاغ شد.

بر اساس این گزارش فائزه هاشمی برابر حکم دادگاه به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه حبس و 5 سال محرومیت از فعالیت های سیاسی ، فرهنگی و مطبوعاتی محکوم شد.

نمی دانم چه بگویم ، اصلا بهتر است که بنده چیزی نگویم .

برای این منظور برخی از جرایم ضد امنیت داخلی و خارجی کشور که از قانون مجازات اسلامی احصاء شده است را براتون قرار میدم :
ماده ۴۹۸ – هر کس با هر مرامی ، دسته ، جمعیت یا شعبه جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوانی تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن برهم زدن امنیت کشور باشدو محارب شناخته نشود به حبس از دو تا ده سال محکوم می شود .
ماده ۴۹۹ – هرکس در یکی از دسته ها یا جمعیت ها یا شعب جمعیتهای مذکور در ماده ( ۴۹۸ ) عضویت یابد به سه ماه تا پنج سال حبس محکوم می گردد مگر اینکه ثابت شود از اهداف آن بی اطلاع بوده است .
ماده ۵۰۰ – هر کس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید به حبس از سه ماه تا یکسال محکوم خواهد شد

ماده ۵۰۴ – هرکس نیروهای ...

  • مجید شجاعی زاده

مرحوم آقای واعظ زاده خوانساری که از عالمان و بزرگان عرفان و اهل منبر بود و با امام خیلی مأنوس بود، یک روز به من گفت: آقای برهانی! امروز بیا به زیارت حاج آقا روح اللّه برویم.

به محضر امام رفتیم. با توجه به سوابق رفاقتی که این دو با هم داشتند، امام به او فرمود: آقای واعظ زاده! ما به خاطر رفاقت با شما، همیشه بهره ای را هم می بردیم؛ چه از مباحث علمی و چه از اشعار ادبی؛ تا امام این را فرمود، مرحوم واعظ زاده رباعی زیر را خواند:

گیرد همه کس کمند و من گیسویت

جوید همه کس هلال و من ابرویت

در دایره دوازده برج تمام

یک ماه مبارک است، آن هم رویت

امام هم فی البداهه این رباعی را در پاسخ او سرود:

گشود چشم نگارم ز خواب ناز از هم

نظر کنید درِ فتنه گشت باز از هم

تو در نماز جماعت نرو که می ترسم

کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم

  • مجید شجاعی زاده