نفس سوخته

ز آتش پنهان عشق هر که شد افروخته
دود نخیزد از او چون نفس سوخته

اوّاب

پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۱، ۱۲:۵۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

توبه ، بازگشت از گناه است . اما "اوبه" بازگشت است . زنبور عسل را اوّاب می گویند چون زیاد می رود و باز می گردد و در هر بازگشت شهدی همراه می آورد و عسلی می سازد .

ما کوچک تر که بودیم ، برای خرید نان و ماست ، روانه ی بازارمان می کردند . ما در راه به هر چیزی روی می آوردیم ، چرخ و فلک می دیدیم ، می ایستادیم . دعوا می دیدیم به دنبال ماجرا می رفتیم . ما برای خرید رفته بودیم و جمعی بر سر سفره منتظرمان بودند ، اما بی خیال به هر چیزی چشم می دوختیم ، به هر جمعی می پیوستیم و به جای آوردن نان و ماست بر سر سفره باید در خیابان ها و کوچه ها و کلانتری ها سراغمان را می گرفتند و در انتظارمان می نشستند .

اواب کسی است که می رود و باز می گردد و مقهور جاذبه ها نمی شود و دل به هر کششی نمی دهد و چشم به هر جلوه ای نمی دوزد . او دنبال کاری است و در تمامی حوادث این کار را فراموش نمی کند و در هر برخوردی با هر گلی شیره اش را می مکد و حاصلش را می آورد . عبدی را خدا  می ستاید که دامن او را خار حادثه ها و جاذبه ها نمی چسبد و کشش های زمینی او را سنگین نمی کند و در خود نگه نمی دارد ؛ " نعم العبد " ، چرا ؟ " انّه اوّاب " . او بازگشت دارد و زیاد به سوی خدا روی می آورد ، نه این که حرکتی نداشته باشد ، برخوردی نداشته باشد ، نه ، در تمامی حرکت ها مقصد را می شناسد و در تمامی برخورد ها کار خود را فراموش نمی کند . اسب های زیبا و مرکب های رام و خانه های راحت ، او را با خود نمی برند ، که او این همه را با خود می آورد و شهد و حاصلش را در نزد خدا جمع می کند و برای او می خواهد .

  • مجید شجاعی زاده

نظرات  (۲)

سلام. و فقط سلام...




علیک سلام نه فقط ...
موفق باشی
حقیقتا خیلی زیبا بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">