بسم الله الرحمن الرحیم
توبه ، بازگشت از گناه است . اما "اوبه" بازگشت است . زنبور عسل را اوّاب می گویند چون زیاد می رود و باز می گردد و در هر بازگشت شهدی همراه می آورد و عسلی می سازد .
ما کوچک تر که بودیم ، برای خرید نان و ماست ، روانه ی بازارمان می کردند . ما در راه به هر چیزی روی می آوردیم ، چرخ و فلک می دیدیم ، می ایستادیم . دعوا می دیدیم به دنبال ماجرا می رفتیم . ما برای خرید رفته بودیم و جمعی بر سر سفره منتظرمان بودند ، اما بی خیال به هر چیزی چشم می دوختیم ، به هر جمعی می پیوستیم و به جای آوردن نان و ماست بر سر سفره باید در خیابان ها و کوچه ها و کلانتری ها سراغمان را می گرفتند و در انتظارمان می نشستند .
اواب کسی است که می رود و باز می گردد و مقهور جاذبه ها نمی شود و دل به هر کششی نمی دهد و چشم به هر جلوه ای نمی دوزد . او دنبال کاری است و در تمامی حوادث این کار را فراموش نمی کند و در هر برخوردی با هر گلی شیره اش را می مکد و حاصلش را می آورد . عبدی را خدا می ستاید که دامن او را خار حادثه ها و جاذبه ها نمی چسبد و کشش های زمینی او را سنگین نمی کند و در خود نگه نمی دارد ؛ " نعم العبد " ، چرا ؟ " انّه اوّاب " . او بازگشت دارد و زیاد به سوی خدا روی می آورد ، نه این که حرکتی نداشته باشد ، برخوردی نداشته باشد ، نه ، در تمامی حرکت ها مقصد را می شناسد و در تمامی برخورد ها کار خود را فراموش نمی کند . اسب های زیبا و مرکب های رام و خانه های راحت ، او را با خود نمی برند ، که او این همه را با خود می آورد و شهد و حاصلش را در نزد خدا جمع می کند و برای او می خواهد .
- ۲ نظر
- ۳۰ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۵۴