نمود و دست دو فرزندش حسن وحسین علیهما السلام را گرفت و بر در خانه ی همه اهل
بدر از مهاجرین و انصار برد و حق خود را به آنان یادآور شد و از آنها خواست که او را
یاری کنند .
هیچ کس دعوت او را قبول نکرد مگر چهل و چهار نفر . امام علیه السلام به آنان دستور داد
هنگام صبح با سرهای تراشیده و اسلحه در دست بیایند و با او بیعت کنند که تا سر حد
مرگ استوار بمانند .
وقتی صبح شد جز چهار نفر به پیمان خود وفا نکردند .(سلیم می گوید :) آن چهار نفر چه
کسانی بودند . سلمان گفت : من ، ابوذر ، مقداد و زبیر."
سه شب دیگر نیز بدین منوال گذشت و فقط این چهار نفر با سرهای تراشیده حاضر شدند .
سلمان می گوید:"... و زبیر در یاریش از همه ما شدت بیشتری
نشان میداد."
منبع : اسرار آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم
تمام حرفم جمله آخر بود
باید ترسید
برای عاقبت به خیری هم دعا کنیم
- ۲ نظر
- ۳۰ تیر ۹۰ ، ۱۹:۰۲