نفس سوخته

ز آتش پنهان عشق هر که شد افروخته
دود نخیزد از او چون نفس سوخته

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

ما تا هنگامی که سرمایه های خود را ندیده و غافلیم ، باکی نداریم و سرحالیم و در جمع ها برای خالی نبودن عریضه می گوییم ، ما ضرر کرده ایم و خسارت داده ایم ، آن هم با خنده و شکسته نفسی ،...

" می گویند یکی از تجار بزرگ بغداد یک کشتی چای از هندوستان خریداری کرده بود . در راه ، کشتی دچار طوفان می شود و صدمه می بیند ، اما با تلاش ملاحان ، خسارتی بار نمی آید و خبر سلامتی کشتی به غرقاب نشسته به تاجر بغداد می رسد .

تا روزی که کشتی در کنار سامرا لنگر می اندازد و بارهای عظیم چایی را از آن بیرون می کشند و روی هم می گذارند و تاجر برای دیدار از مال التجاره ی به سلامت رسیده می آید ...

می گویند هنگامی که چشمش به کوه های بزرگ چای افتاد که روی هم سوار شده بودند ، حالش عوض شد و با تعجب پرسید که : این ... این ... این ها ... می خواسته غرق ... غرق بشود ؟ و افتاد و مرد .

تاجر مادام که مقدار و عظمت سرمایه ها را ندیده مساله غرق شدن برایش جدی نیست و همچون شکسته نفسی مجلس داران ، برایش جالب است اما هنگامی که می بیند چقدر سرمایه در شرف غرق بوده و تا کام مرگ رفته ... در این هنگام می سوزد و قالب تهی می کند . "

 

* مسئولیت و سازندگی ع.ص

  • مجید شجاعی زاده

 


 

/**/

بخشی از مصاحبه تیری میسان نویسنده فرانسوی کتاب دروغ بزرگ  :

 

من میخواهم مطلبی را به شما ایرانیان بگوییم: شما فکر می کنید آیت الله خمینی و خامنه ای فقط متعلق به شما هستند،ولی اینها شخصیت های بین المللی هستند و متعلق به همه هستند!

......

 


 

  • مجید شجاعی زاده